مگان بنتل ترجمه: محمد تهامی نژاد
تصویر: شیرینی فروش در یکی از کارت پستال های اسکویی متعلق به دوره قاجار
مهرداد اسکویی، “مستندساز مشهور”، به دعوت مرکز علوم اجتماعی و انسانی ” اوکلی”، وارد ویلیامز تاون واقع در ایالت ماساچوست شد و چهار فیلم او در “ایمیجز سینما ” بنمایش درآمد. وی در تاریخ ۱۲ اکتبر در کانون اوکلی درباره پروژهاش که به کارتپستالهایی از سراسر تاریخ ایران مربوط میشود به زبان فارسی سخنرانی کرد و سخنانش توسط یک مترجم ترجمه شد.
اندیشۀ پژوهش درباره کارتپستالها دو سال پیش و هنگامی شروع شد که اسکویی در پاریس، به کتابی درباره کارتپستالهای دنیا دستیافت. در آنجا کارتپستالهای مربوط به ایران، زنان را در برقع نشان میداد و تحت عنوان “آشیانه آدمی” معرفیشده بود. اسکویی دریافت که شکاف بزرگی در تاریخ ایران هست که هیچ تصویری برای یاریرسانی، همراه شدن و یا حتی به چالش کشاندنش وجود ندارد. هرچند اسکویی پولی اندک در اختیار داشت معذلک دست بکار جمعآوری کارتپستالها شد. به هر سوراخ و سمبه و انباری سرک کشید و یا افرادی با کارتپستالهایی که در اختیار داشتند به سراغش آمدند. کلکسیونرها، در آغاز کارتپستالی در چنته نداشتند، اما بهتدریج که موضوع زبان به زبان چرخید، آنها کارتپستالهایی را جمع میکردند که به او بفروشند.
در سال ۲۰۱۰ اسکویی به خاطر مستندهایش ازجمله از پس برقع جایزه پرنس کلاوس را برد و قادر شد تا جایزه ۲۵ هزار یورویی از وزارت امور خارجه هلند را برای ادامه کار پژوهش روی کارتپستالهای ایرانی بکار بیندازد. برای دستیابی به جنبههای مختلف موضوع، جمعاً حدود بیست محقق ازجمله انسانشناس، مورخ، زبانشناس و عکاس روی این پروژه کار میکنند
چهار مجموعه از کارتپستالها تحت عنوان زندگی روزمره و زندگی اجتماعی زنان در کتابهایی گردآمده و هر عکس با متنی کوتاه همراه شده است با این امید که محققین آینده بر این توصیفها بیفزایند. اسکویی گفت که: این کارتپستالها تنها پلی بهسوی گذشته نیستند بلکه پلی بهسوی نسل آیندهاند؛ بنابراین آنها خود میتوانند به این تصاویر پل بزنند ” وی ادامه داد : ما تاریخی بسیار غنی و بسیار پیچیده داریم و اینیکی از راههای زنده سازی آن تاریخ است.
در بخش پرسش و پاسخ، اسکویی برخی از کارتپستالهای محبوب ازجمله تصاویری که به ثبت بلای هجوم ملخ به یک شهر پرداخته است را توصیف کرد.
روز پنجشنبه موفق به دیدار یکی از چهار فیلمی که در آن روز بنمایش درمیآمد شدم. روزهای بی تقویم (همیشه برای آزادی دیراست) مستندی حدوداً یکساعته است که به زندگی نوجوانان ساکن در کانون اصلاح و تربیت تهران میپردازد. این بچههای بین سیزده تا پانزده ساله که به خاطر اعتیاد، خشونت و فقر در کانون نگهداری میشوند، مدت یک یا دو ماه در غیاب خانواده باهم غذا میخورند، به نظافت میپردازند و نماز میخوانند. اسکویی نشان میدهد که آنها پشت تلفن میگریند و یا مدتها در انتظار آزاد شدن، به پنجره چشم میدوزند. اسکویی بهجای محکوم کردن و هیولا سازی از این بچهها، آنها را کودکانی بنمایش درمیآورد که محصول شرایط محیط اجتماعی دورۀ کودکی ی خود هستند.
هنگامیکه اسکویی، از زندگی خانوادگیشان میپرسد، معلوم میشود بچهها به خاطر اینکه ممکن است کتک بخورند از رفتن به نزد خانواده خود در هراساند. ویلیام یانگ، نویسنده نیویورکتایمز در ماه مه امسال در توصیف خصوصیات اسکویی نوشت: ” مهارت و تخصص او به چنگ آوردن صحنههایی عمیقاً شخصی است. گویی نه او و نه دوربین اش هیچیک در اتاق حضور ندارند “. حتی بدون نگاه تخصصی هم آشکار است که فیلمهای اسکویی، از نگاهی همدلانه به افراد مورد مطالعه خود برخوردار است.
من شانس تماشای سایر آثار اسکویی را نداشتم ولی تجربه دیدار من از همین فیلم روزهای بی تقویم نشان میدهد آنها نیز با حساسیتی آموزنده به مباحث جامعه ایرانی میپردازند که اسکویی در این مورد مهارت کامل دارد. کسانی که شاهد سخنرانی و فیلمهای او بودهاند از مواجهه با یک هنر پرقدرت اجتماعی که از نظر زمان و موضوع مورد مطالعه اش انقلابی است خشنودند.
به نقل از روزنامه مستقل دانشجویی ویلیامز ریکورد (منتشر شده در تاریخ ۱۹ اکتبر ۲۰۱۱)