تاریخ فرهنگی ایران مدرن
پروژه تاریخ فرهنگی به بررسی گسترده فرهنگ ایران در قرن بیستم اختصاص دارد و در آن، فرهنگ معاصر ایران، عمدتا از خلال یازده ورودی، مطالعه و ارائه خواهد شد. این یازده مدخل برای گردآوری داده‌ها و پژوهش بر آن‌ها پیش بینی شده اند و عبارتند از: شخصیت ها (کنشگران)، نهادها، آثار، فرآیندها، رویدادها، زمان، مکان، اشیاء، مفاهیم، اسناد و سایر.

درباره نیما یوشیج

تهران- ایرنا- علی اسفندیاری که به نیما یوشیج شهرت دارد، شاعری است که در راه تجدد واقعی در شعر فارسی تلاش کرد. وی با مجموعه تأثیرگذار افسانه که مانیفست شعر نو فارسی بود در فضای راکد شعر ایران، انقلابی نوین را بنا نهاد و به نوعی تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید.
نیما یوشیج در واقع نخستین شاعر نوپرداز در ایران نبود، پیش از او نیز افراد دیگر چون ابوالقاسم لاهوتی، تقی رفعت و … بیرون از قالب های رسمی اشعاری سروده و منتشر کرده بودند اما ویژگی منحصر به فرد نیما در آن بود که وی با دقت زیاد و صرف وقت بسیار و در حدود ۳۸ سال توانست قالب های کهن را در هم بریزد و راهی نو پیش پای شعر فارسی باز کند.
سیداکبر میرجعفری شاعر و غزلسرا بیشترین تاثیر نیما را بر جریان کلی شعر در بخش محتوا دانسته و می‌گوید: «شعر نو» راه های جدیدی را پیش روی شاعران معاصر گشود. درواقع با تولد این قالب، سیل عظیمی از فضاها و مضامینی که تاکنون استفاده نمی‌شد، به دنیای ادبیات هجوم آورد. درواقع باید بگوییم نوع نگاه نیما به شعر بر کل جریان شعر تاثیر نهاد. در این نگاه همه اشیایی که در اطراف شاعرند جواز ورود به شعر را دارند. تفاوت عمده شعر نیما و طرفداران او با گذشتگان، در واقع منظری است که این ۲ گروه از آن به هستی می‌نگرند.
نیما یوشیج به روایت دکتر روژه لسکو برای اروپاییان به ویژه فرانسه زبانان چهره ای ناشناخته نیست. علاوه براینکه ایرانیان برخی از اشعار نیما را به زبان فرانسه ترجمه کردند، بسیاری از ایرانشناسان فرانسوی نیز دست به ترجمه اشعار او زدند و به نقد آثارش پرداختند. بزرگانی چون حسن هنرمندی، روژه لسکو، پروفسور ماخالسکی، آ. بوسانی و… که در حوزه ادبیات تطبیقی کار می کردند، عقیده داشتند چون نیما با زبان فرانسه آشنا بوده، بسیار از شعر فرانسه و از این طریق از شعر اروپا تأثیر پذیرفته است. از نظر اینان اشعار سمبولیست هایی چون ورلن، رمبو و به ویژه ماگارمه در شکل گیری شعرسپیدنیمایی بی تأثیر نبوده است.
پروفسور روژه لسکو مترجم برجسته بوف کور صادق هدایت که در فرانسه به عنوان استاد ایران شناسی در مدرسه زبان های زنده شرقی، زبان کردی تدریس می کرد، ترجمه بسیار خوب و کاملی از افسانه نیما ارایه کرد و در مقدمه آن به منظور ستایش از این اثر و نشان دادن ارزش و اهمیت نیما در شعر معاصر فارسی، به تحلیل زندگی و آثار او پرداخت و نیما را به عنوان بنیانگذار نهضتی نو در شعر معاصر فارسی معرفی کرد. وی در مقدمه ترجمه شعر افسانه در مقاله اش می نویسد: «شعر آزاد» یکی از دستاوردهای اساسی مکتب سمبولیسم بود که توسط ورلن، رمبو و دیگران در «عصر روشنگری» بنا نهاده شد و شاعران و نویسندگان بسیاری را با خود همراه کرد که نیمایوشیج نیز با الهام از ادبیات فرانسه یکی از همراهان این مکتب ادبی شد.
سبک و ویژگی شعر نیمایی
نیما در شیوه جدید خود شعر فارسی را در سه بُعد قابل دگرگونی و تغییر می‌دید: در محتوا، در شکل ذهنی و در شکل ظاهری. در باب محتوا نیما شعر گفتن را نوعی زندگی کردن می‌داند و می‌گوید: «گوینده غالباً درونی‌های خود را پی‌درپی با آن چیزهایی که در زندگی هست یا نیست و ممکن است در جز آن قرار گیرد، برآورد کند. او شخصی را شاعر می‌داند که چکیده زمان خود و مربوط به زمان خودش باشد و بتواند همواره در شکل زندگی و زمان زندگی با یافته‌های خودش باشد، یعنی در واقع توفیق یافتن یا گفتن را برای گوینده‌ای مسلم می‌داند که بتواند خود را با یافته‌های خویش به ما نشان دهد و خصایص و اندیشه‌هایش همان‌طور که هست از او به دیگران انتقال پیدا کند. به‌طوری که شعرش نمونه‌ای از خود او باشد و نیز وابسته‌ به زمان و مکانی باشد که شاعر در آن هست و با آن بستگی دارد و از آن پیدا شده‌ است؛ مثل‌اینکه بدون قصد و نه‌به‌خود این کار را انجام دهد.
نیما گذشته از دگرگون‌کردن بینش شاعرانه، در شکل و قالب نیز تحولاتی به‌وجود می‌آورد. او برپایه اوزان قدیمی، نوعی وزن جدید ارایه می‌هد و قصد دارد در تمام این دگرگونی‌ها به شعرش وزنی طبیعی دهد. او وزن را در شعر تأیید می‌کند و می‌پذیرد و حتی آن را امری لازم و طبیعی می‌شمارد. به‌عقیده حمید زرین‌کوب شاعر و مدرس نیما وزن شعر فارسی را با شکستن مصراع‌ها و به‌هم زدن تساوی طولی آن‌ها به‌شکلی ترمیم می‌کند. بنابراین، نیما شعر فارسی را در ابعاد اصلی آن یعنی شکل ظاهر و درون‌مایه به‌ طرف تکامل و تجدد کشاند.
مخالفت سنت گرایان و حمایت نوگرایان از شعر نیمایی
این شیوه سرودن شعر به سرعت جایگزین شعر کلاسیک فارسی شد و سپس با ایجاد تفاوت‌هایی در فرم شعر نو، آن را به شیوه‌های نیمایی، سپید، حجم و … دسته‌بندی کردند. تلاش نیما یوشیج برای تغییر دیدگاه سنتی شعر فارسی بود و این تغییر محتوا را ناگزیر از تغییر فرم و آزادی قالب می‌دانست. آزادی که نیما در فرم و محتوا ایجاد کرد، در کار شاعران بعد از وی مانند احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و منوچهر آتشی به نقطه‌های اوج شعر معاصر ایران رسید. با این حال نیما شعر خود را از لحاظ نگرش به جهان و محتوای کار پیشروتر و تازه‌تر از کار شاعران دیگر مانند شاملو به‌شمار می‌آورد.
وقتی نیما نظریه ادبی خود را تدوین می‌کرد، حامیان شعر سنتی فارسی که باورهای خود را در معرض هجومی تمام عیار می‌دیدند، اظهار داشتند که شعر فارسی به عنوان ارجمندترین نماد فرهنگی ایران در معرض نفوذ بیگانگان قرار گرفته‌است. از نظر آنان شعر نو نشانه تسلیم فرهنگی در برابر خارجی‌ها بود و به زودی روح فرهنگ ایرانی را نابود خواهد کرد. سنت‌گرایان در حقیقت معتقد بودند که نیما و پیروانش با این سنت آشنایی ندارند و حتی نیما را به مرگ تهدید کردند.
نگاه محافل دانشگاهی به شعر نیما تا دهه ۴۰ خورشیدی منفی بود و از پذیرش آن سر باز می‌زدند اما نگاه سنت‌گرایان دانشگاهی به نظریات نیما با تلاش برخی استادان که بخصوص با نقد ادبی مدرن آشنایی داشتند به مرور زمان تغییر کرد. در میان افرادی که نقشی مهم در تغییر نگرش رایج در دهه ۴۰ خورشیدی داشتند، باید از غلامحسین یوسفی و محمد رضا شفیعی کدکنی یاد کرد.
در مقابل، برخی از شاعرانی که امروز در زمره نوگرایان به حساب می‌آیند از نخستین حامیان نیما بودند. از جمله این افراد باید به احمد شاملو، اسماعیل شاهرودی، هوشنگ ابتهاج و مهدی اخوان ثالث اشاره کرد. نیما کوشید تا شعر معاصر فارسی را با نیازهای ایران مدرن سازگار کند. پس از جنبش مشروطه عرصه حیات اجتماعی ایران تغییر کرده بود. پیش از شعر، نثر فارسی با تلاش‌های افرادی نظیر طالبوف، حاج زین‌العابدین مراغه‌ای، صور اسرافیل و دیگران متحول شده و به نوعی خود را سازگار کرده بود. به‌طور کلی شعر جدید اشتیاقی خاص برای پرداختن به مسایل اجتماعی از خود نشان می‌دهد در حالی که شعر کلاسیک چنین نیست.
شفیعی کدکنی برخی از شعرهای نیما را پس از شهریور ۱۳۲۰، تحت تأثیر پرویز ناتل خانلری می‌داند. او در مقدمهٔ کتاب گزینه اشعار پرویز ناتل خانلری، تاریخ درج‌شده در پای اشعار نیما را نامعتبر دانست و مدعی شد که نیما یوشیج شعر «با غروب» اش را پس از خواندن «یغمای شب» خانلری سروده‌است.
در هر صورت نیما اگر چه هنوز هم مخالفانی در میان شاعران سنت‌گرا دارد اما توانسته است، پیروان قابل توجهی برای خود دست و پا کند و ظرفیت تازه‌ای به شعر کهن فارسی بیافزاید.

منبع و متن کامل و زندگی نامه در لینک زیر: خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)
https://tinyurl.com/rq9htzg