تاریخ فرهنگی ایران مدرن
پروژه تاریخ فرهنگی به بررسی گسترده فرهنگ ایران در قرن بیستم اختصاص دارد و در آن، فرهنگ معاصر ایران، عمدتا از خلال یازده ورودی، مطالعه و ارائه خواهد شد. این یازده مدخل برای گردآوری داده‌ها و پژوهش بر آن‌ها پیش بینی شده اند و عبارتند از: شخصیت ها (کنشگران)، نهادها، آثار، فرآیندها، رویدادها، زمان، مکان، اشیاء، مفاهیم، اسناد و سایر.

تحلیل گفتمان انتقادی رمان زمین سوخته

چکیده: تحلیل گفتمان یک رویکرد واحد نیست ، بلکه مجموعه ای ازرویکردهای میان رشته ای است که می توان ازآنها درانواع گوناگون مطالعه ها و نقدها در قلمروهای مختلف اجتماعی استفاده کرد .سه رویکرد مختلف به تحلیل گفتمان برساختگرای اجتماعی را نظریه لاکلو و موف،روانشناسی گفتمانی وتحلیل گفتمان انتقادی تشکیل می دهند.دراین پژوهش سعی شده است با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف[۱] رمان زمین سوخته ،نوشته احمد محمود ،مورد بررسی و ارزیابی قرار بگیرد. داستان این رمان مربوط به دوران ابتدای جنگ ایران و عراق در شهر اهواز می باشد.با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف می توان دید که محمود در این رمان گفتمان رسمی جنگ را به چالش می گیرد وبا تصویرسازیهای مکرر سعی در نشان دادن زندگی واقعی مردم عادی در جنگ دارد. از آنجا که یکی از اهداف عمده تحلیل گفتمان انتقادی افشاء و تشریح فهم های بدیهی انگاشته شده و نقد آنها است،دراین تحقیق نیز به این نتیجه می رسیم که با توجه به متنی که محمود در پیش روی ما میگذارد،تفاوتها و شباهتهایی میان گفتمان رسمی و گفتمان شخصیت های رمان زمین سوخته وجود دارد شباهتهایی که به خاصیت یک گفتمان قدرتمند و تفاوتهایی که به خلاقیت گفتمانی نویسنده بر می گردد. همچنین گفتمان خشونتی که در جنگ شکل گرفت ،توان این را دارد که تا سالها به تولید و باز تولید خود در جامعه ادامه دهد.
کلید واژه ها : تحلیل گفتمان انتقادی ، جنگ ، زمین سوخته ، فرکلاف ، محمود
۱-مقدمه
آیزر[۲]خواندن هر متن را همچون گردش فصول سال می داند.با هر بار خواندن معنایی تازه زاده می شود. تاویل کنندگان دگرگون می شوند.هر نسلی متفاوت از نسل قبل و بعد از خود است و همپای اینان اثر و معنای آن نیز تفاوت پیدا می کند.(احمدی،۶۸۶:۱۳۸۰) آیزر میان متن و محیط اجتماعی که متن در آن آفریده شده یک رابطه می بیند.پیام اثر در هر دوره متفا وت است واز طرف دیگر هیچ معنای یگانه و نهایی وجود ندارد. گلدمن نیز در کتاب جامعه شناسی ادبیات ،میان تاریخ فرم رمانی و تاریخ زندگی همبستگی می بیند.از نظر وی رمان در سرتاسر تاریخ نخستین بخش خود تا زمان کافکا زندگی نامه و وقایع نامه اجتماعی بوده است .(گلدمن،۲۸:۱۳۷۱) از طرف دیگر از نظر لوکاچ رمان یگانه نوع ادبی است که در آن اصول اخلاقی رمان نویس به مساله زیبایی شناختی اثر تبدیل می شود.از نظر این اندیشمندان ، فرم رمانی در واقع برگردان زندگی روزمره در عرصه ادبی است (همان،۲۹).در واقع رمان را وسیله ای برای معنا دادن به زندگی در درون بحران عام ارزشها می دانند.این نویسنده رمان است که با داوری و قضاوت انسانی خویش،درباره جهان صحبت می کندو اضطراب انسان را به تصویر می کشد(همان،۲۹۴) رمان که ان را اصلی ترین فرم ادبی جهان امروز می دانند ، مارا در شناخت جهانی که در آن زندگی می کنیم،یاری می رساند. احمد محمود (با نام اصلی احمد اعطا)یکی از بزرگترین رمان نویسان معاصر ایران متولد و بزرگ شده شهر اهواز بود.برای همین هم فضای اکثر داستانها و رمانهای محمود و از جمله زمین سوخته در شهر اهواز است.سبک محمود در نوشتن داستانهایش را رئالیسم اجتماعی می دانند.در واقع اگر واژه رئالیسم را به معنای آفرینش جهانی بگیریم که ساختارش شبیه ساختار انسانی واقعیت اجتماعی است که اثر در چهارچوب آن نوشته شده است ،محمود را می توان یکی از رمان نویسان ایرانی دانست که با رمانهایش تاریخ اجتماعی معاصر ایران را به تصویر کشیده است.
زمین سوخته نیز داستانی است که شرایط زندگی در اهواز را در همان ماههای اول جنگ روایت میکند. این رمان حال و روز مردم عادی کوچه و بازار را در شرایط جنگی به تصویر می کشد.فضایی که محمود در اینجا ترسیم می کند فضای رنج و ترس است .به طور کلی آدمهای رمانهای محمود همواره در احساسی از خلا و سرگردانی و ستم به سر می برند(قنبری،۱۵۸:۱۳۸۶).شاید این امر به تاریخ و جغرافیای مکانی بر گردد که وی در پی نشان دادن آن به مخا طبانش است.در زمین سوخته نیز محمود همان فضا را درگیر در جنگی که شهروندان ناخواسته با آن مواجه می شوند، به تصویر می کشد.
۲-بیان مسئله
ماریان یورگنسن و لوییز فیلیپس در یک تعریف مقدماتی ،گفتمان را شیوه خاصی برای سخن گفتن درباره جهان و فهم آن می دانند.(یورگنسن،۱۸:۱۳۸۹). شیوه های سخن گفتن درباره جهان ،هویتها و روابط اجتماعی موجود در ان را به شکلی خنثی بازتاب نمی دهند،بلکه نقشی فعال در ایجاد آنها و تغییرشان دارند.از نظر این دو اندیشمند ،تحلیل گفتمان صرفا یکی از چند رویکرد موجود بر ساختگرایی اجتماعی است.لذا پیش فرضهایی هم که درتمامی این رویکردهای مختلف مشترک هستند ، در تحلیل گفتمان نیز صادق است. از مهمترین این پیش فرضها می توان به رویکرد انتقادی به دانش بدیهی انگاشته شده و تاریخی و فرهنگی بودن انسانها در اجتماع اشاره کرد.در واقع تمامی این رویکردها دانش ما به جهان خارج را بازتابی صرف از واقعیت نمی دانند،بلکه محصول مقوله بندی جهان به دست ما یا به تعبیر تحلیل گفتمانی ،محصول گفتمان می دانند.( یورگنسن.۱۸:۱۳۸۹ )از طرف دیگر این رویکردها درک ما از جهان را تاریخی،فرهنگی و تصادفی می دانند.یعنی تمام معرفت ما تصادفی است و در طول زمان تغییر می کند.
در این میان ، سه رویکرد مهم در تحلیل گفتمان رویکرد لاکلو و موف،روانشناسی گفتمانی و تحلیل گفتمان انتقادی است.( همان:۲۳ ) صاحبنظران این رویکرد آخر در حوزه نقادی برآن هستند که در تحلیل متنهای ادبی افزون بر جنبه های صوری و واژگان ،عوامل گوناگون فرهنگی،اجتماعی و سیاسی نقش دارند.در واقع پیروان این رویکرد آنجا که به ادبیات می پردازند،آن را سرشار از اظهارات فراواقع می دانند که حقیقت در پشت انها نهفته است و این اثر ادبی است که با بازتاب نظامهای رفتاری و اجتماعی ،سندی تاریخی به شمار می آید(قبادی،۱۳۸۸)
تحلیل گفتمان انتقادی به شاخه های مختلفی تقسیم می شود.نشانه شناسی ا جتماعی،رویکرد اجتماعی- شناختی ،رویکرد گفتمان تاریخی و رویکرد فرکلاف از آن جمله اند. در این تحقیق از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف استفاده شده است تا رمان زمین سوخته محمود مورد واکاوی و تحلیل قرار بگیرد.رمان زمین سوخته در مورد جنگ است ،اما جنگ در اینجا نه از نگاه سربازان و قدرتمندان ،بلکه از نگاه مردم عادی اجتماع به نمایش گذاشته شده است.جنگ پدیده ای است که در ان انسانها به غیرانسانی ترین حالات خود می رسند.در این میان دهشتناکترین تراژدیهای انسانی رقم می خورد.از طرفی بیشترین قربانیان جنگ نه سیاستمداران و مسببین جنگ و نه سربازان بلکه شهروندان عادی هستند.این امر با پیشرفت تکنولوژی بشر در عرصه های مختلف در طول یک صد سال اخیر سیر صعودی داشته است.جامعه شناسان وانسانشناسان ،مخصوصا بعد از دو جنگ جهانی تحقیقات بسیاری پیرامون این مسئله و انسانهایی که درگیر مستقیم و غیرمستقیم آن بوده اند انجام داده و می دهند.از آن سو هنرمندان و نویسندگان نیز هیچگاه در مقابل این اتفاق سکوت نکرده اند و با خلق آثاری تاثیرگذار ،دربیشترمواقع سعی در نشان دادن و به چالش کشیدن آن داشته اند .در ایران نیز ما بین سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ شاهد طولانیترین جنگ کلاسیک قرن بوده ایم.جنگی که باعث کشته شدن وآواره شدن صدها هزار شهروند ایرانی و عراقی شد.هنوزهم بعد از سه دهه که از پایان جنگ می گذرد ،ما می توانیم اثرات ان را در جامعه خود ببینیم.هنوز هم گفتمانهایی که در ان زمان خاص در ایران به وجود امدند در فضای جامعه جریان دارند.اما باید به این مسئله توجه کرد که نمی توان بدون شناخت جنگ و فراموشی و استفاده ابزاری از ان به درک روشنی رسید تا در نهایت بتوان ازتکرار آن جلوگیری کرد.در اینجا نیز،در بررسی رمان زمین سوخته سعی می شود با توجه به سه سطح توصیف ،تفسیر[۳] و تبیین[۴] فرکلاف به این سووالات پاسخ داده شود که پدیده جنگ در گفتمان رسمی و گفتمانی که محمود بوسیله شخصیتهای داستانش بوحود آورده است چه تقابلها و شباهتهایی با هم دارند؟ از طرف دیگر به این مسئله نیز پرداخته خواهد شد که موقعیت اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی که باعث خلق این رمان شده است ،چه عناصری را در خود نهفته دارد؟از آنجا که هدف اصلی هر تحلیل گفتمان را می توان پژوهش انتقادی و تحلیل مناسبات قدرت در جامعه دانست(یورگنسن،۱۳۸۹)در اینجا با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف به بررسی جهان اجتماعی و روابط قدرتی که در رمان مستتر هستند ، می پردازیم.همچنین سعی خواهد شد که نقش زنان را در تقابل با مردان رمان مورد بررسی قرار دهیم.
۳-روش شناسی پژوهش
روشی که در این تحقیق مورد استفاده قرار می گیرد بر نظریه تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف استوار است.شاید بتوان یکی از مهمترین اهداف این نظریه را در این دانست که تلاش می کند معانی دیگری به غیر از آنچه در کانون توجه قرار دارند،از داده های متن بیرون بکشد.رویکرد فرکلاف نوعی تحلیل گفتمان متن محور است و سعی در تلفیق سه سنت زیر را دارد(یورگنسن. ۱۱۷:۱۳۸۹)۱-تحلیل دقیق متن در حوزه زبانشناسی(شامل گرامر کارکردی میشل هالیدی)

۲-تحلیل جامعه شناختی کلان پرکتیس اجتماعی
۳سنت تفسیری و خرد در جامعه شناسی
نکته محوری در نظریه فرکلاف رابطه دیالکتیک گفتمان با سایر ابعاد اجتماعی است.برای این منظوروی مدلی در سه سطح توصیف،تفسیر و تبیین ارائه می دهد.درسطح توصیف که در واقع در سطح متن باقی می ماند توجه به انتخاب نوع واژگان ،کاربرد اسامی خاص و دسترر زبان مد نظر قرار می گیرد.در سطح تفسیر ما با جنبه های بینا متنی و تاریخی متن سروکار داریم.دراین قسمت است که سعی میشودبا دانش زمینه تولید متن و نسبت گفتمان با ساختارهای اجتماعی به سطح تبیین راه یافت.در تبیین توجه اصلی به نگاه ایدئولوژیک نویسنده در تقابل یا تایید گفتمان موجود در جامعه و قدرت است که این مرحله با تکیه بر دو مرحله توصیف و تفسیر به دست می آید.( فرکلاف.۲۴۵:۱۳۷۹ ) در اینجا سعی می شود بعد از بیان خلاصه ای از رمان زمین سوخته ،این متن در سه سطح توصیف،تفسیر و تبیین فرکلاف مورد بررسی قرار گیرد.
۴-خلاصه رمان
زمین سوخته سه ماه اول جنگ ایران و عراق را در شهر اهواز(شهر محل تولد و دوران جوانی نویسنده به تصویر می کشد و نگاه راوی به این حادثه تاریخی را نشان می دهد.شرایط خانواده ها در شهر اهوازدر آن زمان،اثرات مخرب جنگ بر روحیه و زندگی عادی مردم،بمبارانها و جنازه ها و مرگها و عادی شدن این لحظات در زنده گی ،آواره گی جنگ زده گان،سوء استفاده از این شرایط و غارت و دزدی و بی قانونی،دگردیسی بعضی از شخصیتهای رمان درطول این حوادث و سرنوشت آنان با تصویرسازیهای مکرر محمود برای نشان دادن آنچه که جنگ نامیده می شود و تاثیرات آن بر انسانهایی که به راحتی می توان درکشان کرد و با آنها در طول پنج فصلی که رمان را تشکیل داده اند همراه شد،اساس این متن را تشکیل داده اند.
گفتگو در رمانهای محمود نقش مهمی در سیر و پیشرفت داستان و شناخت جهانبینی شخصیتها و فضای متن ایفاء می کنند.در زمین سوخته نیز ما با گفتگوهای فراوانی مواجه می شویم که این گفتگوها درمورد جنگ،دولت و حوادثی است که با جلو رفتن رمان بخشی از زندگی روزمره مردم می شود.در میان همین گفتگوها است که ما نظرات مختلف در مورد جنگ و حتی نقد گفتمان رسمی را می بینیم.محور داستان اما سرنوشت راوی و خانواده و همسایگانشان می باشد.محمود در زمین سوخته تیپهای شخصیتی مختلفی را می آفریند.از کل شعبان و رضی جیب بر تا باران و رستم افندی و محمد مکانیک که هر کدام عقاید و شیوه زیست مخصوص به خود را دارند.اما در پایان ما شاهد سرنوشت یکسان این آدمها خواهیم بود.راوی داستان همچون نویسنده در واقعیت، یکی از برادرانش را (خالد)از دست می دهد و برادر دیگرش(شاهد) از غم کشته شدن برادر دچار اختلال عاطفی می شود.در ادامه داستان می بینیم که گلابتون هم بعد از مرگ خواهرش که گویی تنها معشوقه این رمان است،به جنون دچارمی شود و فرزند خود را می کشد.ننه باران و محمد مکانیک دو شخصیت مهم دیگر داستان هستند که اولی پسرش را در جنگ از دست می دهدو در خیابان مجری سر خود اعدام خیابانی می شود و از آن پس سکوت می کند و دومی سرنوشتی بهتر از مرگ در انتظارش نیست.
۵-تحلیل گفتمان انتقادی
دراین فصل با توجه به سه سطح توصیف،تفسیر و تبیین که فرکلاف در رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی [۵]خود بیان نموده است ،حوادث و شخصیتها و به طور کلی گفتمانهای موجود در متن مورد بررسی قرارمی گیرد و سعی می شود با این روش به درک بهتری از این رمان و به دنبال آن به سازوکارهای فرهنگی و اجتماعی آن دوره تاریخ جامعه ایران دست پیدا کرد.
۱-۵-در سطح توصیف
در این قسمت از رویکرد فرکلاف،متن در سه سطح واژگان،ساختارهای نحوی و خود ساختار متن مورد بررسی قرار می گیرد.فرکلاف در این قسمت سوالهای مختلفی را در رابطه با سه سطح ذکر شده مطرح می کند.استفاده از واژه های رسمی یا محاوره ای،عناصر گرامری و ضمایر به کار رفته در متن و شناسایی استعاره های موجود در متن بعضی از مسائلی هستند که در این قسمت مورد بررسی قرار می گیرند.(فرکلاف۱۷۱:۱۳۷۹)
محموداز همان ابتدای داستان کوشش می کند به خواننده نشان دهد که در این متن ما با تقابلی درساحت هستی روبه رو هستیم.تقابلی بین رنج و خوشی،مرگ و زندگی،جنگ و … .ماشین عروسی که در اوایل داستان به پایه برق خورده است کل شرایط و فضای داستان را با بیانی استعاری نشان می دهد:
“کج می کنم به طرف خیابان خمینی که بروم سر پل سفید قدم بزنم” (محمود،۱۳)
“تو فلکه پل سفید،اتوموبیل شیری رنگی- که برای عروسی تزئین شده است- از جدول سیمانی وسط میدان گذشته است و کوبیده است به پایه برق (همان،۱۴) هنوز چندی از انقلاب نگذشته است که جنگ شروع می شود.ماشین عروس استعاره ای از همان انقلاب است که در خیابان خمینی – رهبر انقلاب- به پایه برق خورده است.امید مردمی که برای بهتر شدن شرایط زندگی خود در این انقلاب شرکت کرده اندبا شروع جنگ از هم می پاشد و به لغز خوانی و سرانجام به یاس تبدیل می شود.ماشین انقلاب که همچون ماشین عروسی تزئین شده در حرکت است،
از حرکت باز می ماند.
” تو درازای خیابان خمینی – که همیشه مثل روز روشن بوده است – حتی کورسوی یک شمع هم دیده نمی شود”(همان،۲۱) گویی این تاریکی جنگ هست که با تمام امیدها و آرزوهای خوش بر سراین مملکت و مردمانش سایه گسترانده است.
در انتهای رمان نیز می بینیم که چگونه محمود خانه راوی را که می تواند استعاره ای از کل ایران باشد توصیف می کند:
“خانه را غبار گرفته است.گربه ها همه جا را به کثافت کشیده اند.خاک باغچه را زیر و رو کرده اند شاپسند و محبوبه شب،هر دو خشک شده اند و برگهایشان ریخته است.”(همان،۳۰۶)
فاعل اکثر گفتگو ها در رمان مشخص نیست .گفتگوهایی که بین مردم کوچه و بازاردرباره جنگ و شرایط موجود صورت می گیرد .در متن همین گفتگو ها است که ما نظرات مختلف و گاه متضاد مردم در آن زمان را درباره وضعیت به وجود آمده می بینیم.همانطور که می دانیم این رمان در بحبوحه جنگ نوشته شده است-آذرماه ۱۳۶۰ تاریخی است که در انتهای رمان نوشته شده است- یعنی زمانی که هنوز معلوم نیست چه پیش خواهد آمد وسرنوشت این جنگ به کجا خواهد انجامید. بنابراین نویسنده با مجهول نشان دادن فاعل این گفتگوها،درواقع همین عدم اطمینان و عدم قاطعیت در آن شرایط را نشان می دهد.از طرف دیگر جنگ باعث تشویش و بی قانونی در جامعه می شود. محمود نیز با استفاده از این شگرد در گفتگوها سعی می کند همین فضای تشویش و نگرانی را تصویرسازی کند.دراینجا این نکته نیز قابل ذکراست که گفتگوهایی از این سنخ در داستان دیگر احتیاجی به شخصیت سازی برای افراد درگیر در این مکالمات ندارد.این امراز یک سو باعث می شود نظرات آدمهای مختلف جامعه از سوی نویسنده بیان شود.ازسوی دیگر خواننده می تواند
با هر کدام از این گفته ها موافق یا مخالف باشد،اما در هر صورتی دیگر نمی تواند وجود آنها را انکار کند. البته سوق دادن متن به این سمت در یک اثر ادبی ممکن است باعث شعارزده گی متن شود.درضمن این مسئله هم باید مورد توجه باشد که شرایط جنگی در هر جامعه ای باعث شعارمره گی می شود.در واقع سعی می شود گفتمان همبستگی و میهن پرستی و ایدئولوژی حاکم در این نوع شعارها به طور مداوم تولید و بازتولید شود.در قسمتهای بعد این موضوع واین شکل از گفتمان مورد بحث قرار خواهد گرفت. نوع واژگانی که در این متن دیده می شوند ،حال و هوای آن روزها را در ذهن تداعی می کند.کاربرد پربسامد واژگانی همچون جنگ ، جنازه ، شهید ، طیاره ، گلوله و مردم از جمله این کلمات هستند که مدام در داستان تکرار می شوند.از طرفی همانطور که قبل تر اشاره شد از آنجا که اکثر حوادث در گفتگو های میان مردم کوچه وبازار تجلی می یابد و همچنین طرح کلی داستان نیز راجع به همین مردم است،لحن و واژه های به کار رفته در این رمان بیشتر به صورت محاوره ای هست.تنها آن قسمتهایی که مطلبی از زبان رادیو مطرح می شود ما با واژه های رسمی مواجه می شویم.
۲-۵-در سطح تفسیر
زمین سوخته رمانی است که حوادث و اثرات ابتدای جنگ را در شهر اهواز بیان می کند.محمود که نویسنده ای اجتماعی و واقع گرا است در زیر ساخت هر یک از رمانهای خود از اتفاقاتی که در تاریخ ایران معاصر اثرات مهمی در عرصه های مختلف اجتماعی ،سیاسی و فرهنگی داشته اند استفاده می کند تا تصویر و درکی از آن حادثه را در قالبی هنری پیش روی خواننده بگذارد. شخصیتهای رمانهای محمود هم مردمی هستند که در بطن این رویدادها زندگی می کنند و تجربه زیسته آنها تحت تاثیر مستقیم این حوادث است. اثرات میان گفتمانیت [۶]در داستانهایی از این دست شاید به آسانی قابل پیگیری باشد.اما در اینجا ذکر دو مسئله مهم است.از طرفی خلاقیت گفتمانی اساس میان گفتمانیت است(یورگنسن،۱۲۸:۱۳۸۹).میان گفتمانیت گونه ای از میان متنیت[۷] است و میان متنیت در واقع به نفوذ تاریخ بر یک متن و نفوذ متن بر یک تاریخ اشاره دارد(همان.۱۲۹) لذا همانطور که در زمین سوخته نیز شاهد آن هستیم ،نمی توان از به کارگیری کلمات و عباراتی که دیگران در مورد آن رخداد تاریخی استفاد می کردند ، برای شرح و به تصویر کشیدن آن حادثه
خودداری کرد.در این میان اما خلاقیت باعث می شود که با ترکیب گفتمانها ی مختلف به گفتمانی نو دست پیدا کرد.رمان زمین سوخته در سال اول جنگ نوشته شده است. هنوز مدتی از انقلاب نگذشته بود که جنگ بین ایران و عراق شروع شد.در واقع گفتمان انقلابی آن دوره در کنار گفتمان جنگ قرار می گیرد.
در این میان جنگ و انقلاب که خشونت آمیزترین پدیده های انسانی هستند در کنار یکدیگر فضایی را در جامعه ایجاد می کنند که تاثیراتشان را حتی تا امروز می توان پیگیری کرد.خشونت و ترس ازمرگ دو عنصر مهم در این میان هستند و به قول محمود “این روزها مرگ همه جا دام گسترده است” (محمود،۱۳۸). درزمین سوخته سعی می شود با به تصویر در آوردن این شرایط ،گفتمانی ضد جنگ ارائه شود،آنهم در زمانی که گفتمان رسمی به صورت خود آگاه یا ناخودآگاه در خلاف آن است.
دراینجا خلاقیت نویسنده است که می تواند گفتمانی مخالف با گفتمان رسمی بوجو د آورد.اما این خلاقیت تا کجا می تواند به پیش رود؟ فرکلاف معتقد است زبان آغشته به ایدئولوژی است(فرکلاف،۹۶:۱۳۷۹) درواقع گریز از ایدئولوژی که یک گفتمان سعی در القا آن دارد غیر ممکن و یا حداقل بسیار سخت است.ما در زمین سوخته می بینیم که در بعضی از قسمتهای داستان زبان به سمت همان گفتمانی میل می کند که سعی در به چالش کشیدنش دارد.سخنرانی محمد مکانیک در بهشت آباد از آن جمله است(ص۲۵۷_۲۵۵) فضای سرشار از خشونت باعث می شود که خلاقیت نیز قربانی شود و گفتمان رسمی در این شرایط به تولید و بازتولید خود بپردازد.به طور کلی گفتمان ،محدودیتهای اصی را بر محتوا ،فاعلان و روابط اعمال می کند(فرکلاف.همان:۲۲۶).در رمان زمین سوخته روابطی که میان افراد دیده می شود نیزوارد مسائل شناختی و روانشناسانه نمی شود و در سطح باقی می ماند.شرایطی که جنگ در جا معه ایجاد می کند شرایط خلا قیت گفتمانی نیست ،بلکه شرایطی است که در آن گفتمان رسمی و دولتی ملزم به تکرار خود هستند .ما در قسمتهایی از زمین سوخته هم این تکرار گفتمانی را از زبان شخصیتهای مختلف داستان و مردم کوچه و بازار می بینیم.(محمود:۳۱.۹۳ .۲۰۰.۲۵۶) با این وجود به چاش کشیدن همین گفتمان هم در طول رمان ادامه دارد و اوج این مسئله را می توان در پایان رمان دید.آنجا که گلابتون به جنون دچار می شود :
“گلابتون بچه خردسالش را بالای سر برده است…..بچه را محکم به زمین می کوبد و فریاد کشان بنا می کند به دویدن”(همان:۳۲۸)
درمورد جنگ ایران و عراق نظرات مختلفی ،چه در همان سالها و چه بعدها وجود داشته است.در زمین سوخته این دیدگاههای گوناگون به کرات دیده می شود.(همان.۲۱.۲۳۶.۲۵۵.۲۳۵) اما نام رمان خود تفسیر نهایی تمام این نظرات را گویی در خود حل کرده است.در زمین سوخته دیگر نمی توان انتظار چیزی داشت.زمینی که در آن چیزی نخواهد رویید .زمین مرده است و انسانهای روی آن هم.جنگ همه چیز را می سوزاند و ازبین میبرد.اگر عقاید مردم نسبت به جنگ گوناگون و گاه متضاد است ،اما سرنوشت همه مرگ یا جنون است.
در این میان عشق و اسطوره هم نجات دهنده نخواهند بود.رستم،پهلوان حماسی ایران تبدیل به رستم افندی شده است که تنها نگرانیش در طول داستان حب کردن تریاک است.میرزا علی که عاشق خواهرگلابتون شده است ،عاشقی منفعل است که هیچگاه عشقش را هم به معشوقه بازگو نمی کند.تنها کنش این عاشق تعقیب معشوقه در پس کوچه هاست.بیهوده گی زندگی در جنگ بیهو ده گی عشق را هم به دنبال دارد.
۳-۵-در سطح تبیین
از نظر فرکلاف درسطح تبیین به این مسئله توجه می شود که گفتمانها چه تاثیرات بازتولیدی بر ساختارها می گذارند.تاثیراتی که منجر به حفظ یا تغییراین ساختارها می شوند.همچنین تاثیرات اجتماعی گفتمان بر آینده نیز می تواند در این قسمت مورد یررسی قرارگیرد(فرکلاف،همان:۲۴۶) درواقع مشخص نمودن آن روابط قدرتی که در سطوح گوناگون اجتماعی در شکل دادن به گفتمان یا گفتمانهای زمین سوخته موثر بوده اند و این سوال که آیا زمین سوخته رمانیست که در خدمت قدرت موجود بوده است یا در جهت دگرگون ساختن آن گام برداشته ، از پرسشهایی هستند که در این قسمت مطرح می شوند. زمین سوخته اساسا رمانی ضد جنگ است.محمود با ترسیم شخصیتهایی پروبلماتیک [۸]سعی می کند زندگی واقعی مردم و نه زندگی هاله سازی شده تبلیغات جنگ را نشان دهد.فضای جنگ نه همواره فضای جوانمردی و ایثار ، بلکه فضای دلهره،ترس ، نارضایتی و مرگ است. در مقابل گفتمان دولتی که در رمان به طور عمده از طریق رادیو و بلندگوهای کوچه و خیابان بیان می شود،ما مردمی را می بینیم که با گوشت و پوست و استخوانشان در حال تجربه جنگ هستند.:
“کمبود مواد غذایی،شهیدان پی در پی ،دربدری و آوارگی مردم در اردوگاهها و بعد ،بازگشتشان.منهدم شدن خانه ها زیر گلوله های توپ.مملوشدن بیمارستانها از زخمیها.هوای سرد.کمبودسوخت.بی بنزینی،بیکاری،تنگدستی… .”(محمود:۲۶۱)
محمود در زمین سوخته سعی دارد که از جنگ تقدس زدایی کند.او در این داستان تلاش می کند فرمهای مختلف خشونت جنگ را نشان می دهد. در اینجا دیگر اما از اسطوره سازی و قهرمان پروری خبری نیست . حتی نام راوی و کارش هیچگاه مکشوف نمی شود .راوی می تواند همه شخصیتهای در داستان باشد و در عین حال می تواند هیچکدام آنها نیز نباشد.او تنها تماشگر این ماجرای تراژیک است.دراینجا جنگ از آن قلمروی اخلاقی که توسط گفتمان رسمی تولید می شود، فاصله می گیرد. زمین سوخته بار دیگر نشان می دهد که بین تعریف و واقعیت جنگ تفاوت بسیاری است. تعریف جنگ از دل همان گفتمان رسمی بیرون می آید که گویی سعی در مصادره همه چیز به نفع خویش دارد.حتی همانطور که در صفحات قبل نیز گفته شد میتواند گفتمان ضد جنگ را هم از مسیر اصلی خوانشش منحرف کند .آنهایی که قدرت آسیب رساندن را دارند همانهایی هستند که قدرت تعریف واقعیت را هم دارند.در داستان آنجایی که باران در قهو ه خانه خاطره کشتن یک اسیر به دست خودش را با آب و تاب بیان می کند و واکنشهایی در له یا علیه این عملش می بینیم در توجیه عملش می گوید:
“جنگ منطق خودش را داره….”(همان :۱۸۵) توجیه خشونت باران از زبان خودش یاد آور این جمله هانا آرنت است که خشونت می تواند توجیه شود، اما هرگز نمی تواند مشروع باشد.و یا هنگامی که پدر گلابتون ازعلا قه پسرش در رفتن به جنگ خشمگین و هراسان می شود ، این باران است که می گوید:
“اما باید ببینی که همین جوونای شانزده-هفده ساله تو جبهه چه غوغایی به پا میکنن”(همان:۱۸۶) این جملات در تضاد با گفتمان ضد جنگی هست که کلیت رمان را تشکیل می دهد.در واقع ما در اینجا همان گفتمان رسمی را می بینیم که از رادیو به حماسه خوانی می پردازد (همان :۱۰۳) آنهم زمانی که مردم در زیر بمبارانها و گلوله ها جان می دهند.اما اینبار این باران است که به بازتولید این نوع گفتمان می پردازد.با این حال در این داستان نقش اصلی را نه سربازانی همچون باران بلکه شهروندان عادی بازی می کنند که خشونت جنگ بیش از هر کجا بر گرده آنان است که سنگینی می کند.خشونت ، خشونت می آورد و در قربانیان خشونت دوباره شکل می گیرد .خشونت در جنگ باعث افزایش خشونت در جامعه می شود .افزایش دزدیها و افزایش زد و خوردها میان مردم،گرانفروشی و احتکار مغازه دارانی همچون کل شعبان و غارت مغازه اش که با ادامه یافتن جنگ شاهدش هستیم،نمونه هایی از این دست است و در پایان نیز کشتن یوسف بیعار و احمد فری به اتهام دزدی توسط مردم اوج این خشونت و بی قانونی را که در همان قربانیان جنگ بازتولید می شود، نشان می دهد.
محمود درزمین سوخته سعی می کند نارضایتی عاطفی اش را از جنگ و فضایی که ایجاد شده است بیان کند.وی قبل از نوشتن این رمان به مصاحبه با جنگ ز ده گانی که به تهران کوچ کرده اند ،می پردازد.همچنین خود نیز عازم همان مناطق جنگی می شود که سعی در به تصویر کشیدنشان دارد.مرگ برادرش نیز در همان ابتدای جنگ در نوشتن این داستان نمی توانست ، بی تاثیر باشد.محمود با نشان دادن انواع خشونت در جنگی که خود شاهد مستقیمش بوده است ،سعی می کند مخاطبانش را با چهره واقعی جنگ آشنا کند.از خشونتهای مستقیم و ساختاری تا خشونتهای فرهنگی درزمین سوخته دیده می شود. در هر جنگی این گفتمانهای خشونت است که برای توجیه هر عملی به جریان می افتند وبا استفاده از احساسات میهن پرستی و مذهبی و قومی مردم ،نقدخودش را مخصوصا در آن لحظات دورازدسترس جلوه می دهد.اما در زمین سوخته با خلاقیت نویسنده اش تنها نشان دادن همان جنگی که در جریان است کافیست تا خواننده را درگیر خوانشی پذیرا و سازنده کند.خوانشی که هدفش قهرمان پروری و توجیه جنگ وگفتمانهای آن فضا نیست. جنگ ایران و عراق تا هفت سال بعد از نوشتن زمین سوخته نیز ادامه پیدا می کند.دو دولت در جنگ تنها زمانی تن به آتش بس می دهند که دیگر امیدی برای رسیدن به هدفهایشان نمی بینند.در این میان اما نه دولتهای درگیر ، بلکه همان مردم عادی که در زمین سوخته نیز می بینیم تاوان زیاده خواهی و اشتباهات دولتهایشان را پس دادند.
زمین سوخته نشان می دهد که در جنگ ،سوژه خشونت شدن همچون یک بیماری واگیردار درفضای جامعه می چرخد.از خالد و شاهد و گلابتون تا کل شعبان و محمد مکانیک و باران به سرنوشتی دچار می شوند که دست خودشان نیست.درزمین سوخته جز مرگ وجنون چه انتظار دیگری باید داشت؟ گفتمانهایی هم که در این شرایط تولید و بازتولید می شوند ،می سازند و ساخته می شوند ،در جهت همان فضایی حرکت می کنند که به آن تعلق دارند.حتی همانطور که اشاره شد در اینجا گفتمان ضد جنگ در بعضی از قسمتها از زبان گفتمان رسمی استفاده می کند تا وجود خود را به اثبات رساند.
زمین سوخته رمانی است که در آن ما شاهد فضا و گفتمانی مردسالار هستیم.از مادر راوی وننه باران تا گلابتون و خواهرش گویی توجیه وجودی خود را از نگاه مردان می جویند. حتی اگر این مردان شوهرمرده(همچون مادر راوی)ویا پسر(ننه باران) آن زن باشند.این را که زنان زمین سوخته در حاشیه قرار می گیرند ،می توان هم ناشی از فضای جنگ و هم جامعه سنتی شهر اهواز آن زمان دانست.البته نوردشتروم[۹] این نوع نگاه به جنگ را به دور از واقعیت می داند.از نظر این انسانشناس جنگ ، بیشترین قربانیان جنگ همین زنان و کودکان هستند که نادیده گرفته می شوند . او می گوید این مردان جنگند که همه جا تصاویر را اشغال کرده اند و حال آنکه این زنان و کودکان هستند که بیشتر در جنگ کشته می شوند.
به طور کلی اما در داستانهای محمود زنان و مردان در کنار هم هستند و نه در مقابل هم . (قدیری،۱۳۴:۱۳۸۶).همچنین جایی که پای مرگ و زندگی در میان باشد هر چیز دیگر در حاشیه قرار می گیرد.در زمین سوخته ما با چنین فضایی روبه رو هستیم.
۶-نتیجه
در این تحقیق سعی شد که رمان زمین سوخته احمد محمود با توجه به رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف در سه سطح توصیف،تفسیر و تبیین مورد بررسی قرار گیرد. به نظر می رسد گفتمان جنگ که در جهان به طور عام و در جامعه ما به علل شرایط گوناگون سیاسی و جغرافیایی و …به طور خاص وجود دارد ،هیچگاه خاموش نمی شود .گفتمان و فضای جامعه ای که جنگ را تجربه کرده و می کند همواره مورد تحلیل و کنکاش جامعه شناسان ومردمشناسان بوده است. مطالعه فرمهای ادبی و هنری هم که در این ارتباط آفریده می شود ، می تواند به شناخت بیشتر آن جامعه در شرایط خاصش یاری رساند . از طرف دیگر این امر که درفرهنگ مردم یک جامعه ،به دور از تصورات غیر واقع و با توجه به شرایط زمانی چه نوع نگاهی به جنگ دیده می شود و چرا و چگونه این پدیده با اثرات مخرب مشهودش همواره در طول تاریخ تکرار می شود ،می توانند موضوعاتی باشند که از خلال یک اثر ادبی ، مورد بررسی قرار گیرند.
در تحلیل زمین سوخته دیدیم که چگونه گفتمان خشونت گذشته (انقلاب ) و جنگ در جامعه به یکدیگر پیوند خورده ودر زبان قربانیها یشان هم بازتولید می شوند.از طرف دیگر با توجه به نظام ارزشهایی که در هر جامعه وجود داردو در گفتمان رسمی آن جامعه و در هر متنی(ادبی و غیر ادبی) کم و بیش تکرار می شود،می توان با بررسی یک رمان همچون زمین سوخته که در ژانر رئالیسم اجتماعی هم قرار می گیرد به درک روشن تری از ارزشهای آن جامعه دست یافت.این رمان جامعه درگیر در جنگی را نشان می دهد که بعضی از عناصر ارزشی اش بنا به اضطرار در گفتمانهای رسمی و غیر رسمی جای می گیرد و بر جسته سازی می شود.گفتمان میهن پرستی،انتقام و خشونت از جمله آنها هستند.
اصولا ادبیات در هر جامعه منبع روشنی برای علوم اجتماعی آن جامعه فراهم می کند و فرم رمانی در این میان در دوران مدرن پیشتاز بوده است.در واقع در دوران مدرن شاید تنها در فرم رمانی بتوان به درک حضور دیگری دست یافت.این مسئله جدا از آرمانهای علم انسانشناسی هم نیست. دربررسی زمین سوخته با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی دیدیم که چگونه سا ختارهای اجتماعی، گفتمانها را در جامعه، در رابطه ای دیالکتیکی با هم شکل می دهند و به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به چنان امر هنجارمندی تبدیل می کنند که گویی گریز از آنها امکان پذیر نیست و مخالفت با آنها به راحتی میسر نیست .تخیلات از جمله عناصری هستند که در روابط میان گفتمانیت می توانند شکل گفتمان موجود را تغییر دهند.در زمین سوخته نیز ،محمود با استفاده از امکاناتی که فرم رمانی در خود دارد، سعی می کند گفتمانی ضد جنگ در فضایی جنگ زده ارائه دهد.او با این داستان به پرسش رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان که آیا گفتمان رسمی در جنگ بر گرفته از زندگی قربانیانش است جواب منفی می دهد و با به چالش کشیدن آن فضایی جدید را به روی خواننده باز می کند.

نویسنده: علیرضا امیری

منابع:
-احمدی،بابک(۱۳۸۰) ساختار و تاویل متن.تهران:نشر مرکز
-حدادی،الهام.داوودی مقدم،فریده.(۱۳۹۱)کردارگفتمانی و اجتماعی در رمان مدار صفر درجه برپایه الگوی تحلیل گفتمان فرکلاف:فصلنامه نقد ادبی.س۵.ش۱۸(ص۲۵_۴۹)
-گلدمن،لوسین(۱۳۷۱).جامعه شناسی ادبیات.ترجمه محمد پوینده.تهران:انتشارات هوش و ابتکار
-فرکلاف،نورمن(۱۳۷۹).تحلیل انتقادی گفتمان.ترجمه فاطمه شایسته پیران و دیگران.تهران:وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها
-قبادی،حسینعلی.آقاگل زاده،فردوس.دسپ،سیدعلی(۱۳۸۸)تحلیل گفتمان غالب در رمان سووشون سیمین دانشور؛فصلنامه نقدادبی.س۲.ش۶
-قنبری،رضا(۱۳۸۶)تحلیل روانشناختی و جامعه شناختی شخصیتهای آثارمحمود:نشریه رودکی.س۲.ش۲۰(ص۱۵۸_۱۶۰)
-محمود،احمد(۱۳۸۶)زمین سوخته.تهران:معین(چاپ هشتم)
-میرقدیری،محبوبه(۱۳۸۶)نگاهی کوتاه به نقش زن در آثار محمود:نشریه رودکی.س۲،ش۲۰(ص۱۳۱_۱۳۴)
-یورگنسن،ماریان.فیلیپس لوئیز(۱۳۸۹).نظریه و روش در تحلیل گفتمان.ترجمه هادی جلیلی.تهران:نشرنی
Nordstrom,Carolyn;(2004),shadows of war,California,university of California press.
[۱] Fairclough,N
[۲] Iser.W
[۳] interpretation
[۴] explanation
[۵] Critical discourse analysis(CDA)
[۶] interdiscursivity
[۷] intertextuality
[۸]و در حاشیه جامعه شخصیتهای پروبلماتیک از نظر گلدمن یعنی شخصیتهای منتقد،پرمشکل،بی آینده
[۹] Nordstrom,C