تاریخ فرهنگی ایران مدرن
پروژه تاریخ فرهنگی به بررسی گسترده فرهنگ ایران در قرن بیستم اختصاص دارد و در آن، فرهنگ معاصر ایران، عمدتا از خلال یازده ورودی، مطالعه و ارائه خواهد شد. این یازده مدخل برای گردآوری داده‌ها و پژوهش بر آن‌ها پیش بینی شده اند و عبارتند از: شخصیت ها (کنشگران)، نهادها، آثار، فرآیندها، رویدادها، زمان، مکان، اشیاء، مفاهیم، اسناد و سایر.

با سردار سپه؛ از اشتیاق تا ناامیدی (قسمت پنجم)

نویسنده: زهره روحی

الف. توزیع قدرت شبه فئودالی و مقدمات ظهور «رضا شاه»

اکنون با توجه به اقدامات استعماری روس و انگلیس و بلژیک نسبت به منابع و ثروت کشور ایران، شروع جنگ جهانی اول که منجر به توجه آنها به بیرون از خاک ایران شده بود، میتوانسته این ایام را برای ملت ایران، به منزله «فرصت» و زمانی برای رهایی بخشی تبدیل کند؛ اما نیروهای سیاسیِ ملتهبِ ایران که همچنان در آشوبِ قدرت طلبیِ خود غرق بودند، چنان درگیر حذف و انهدام یکدیگر بودند که در وقت و زمان مناسبی که پیش رویشان قرار گرفت، قادر به درک و دیدن این موقعیت به مثابه «فرصت» نشدند و در عوض، در دام حمایت و طرفداری از قوای جنگ جهانی اول افتادند؛ درگیر «ستیزهای امپریالیستی» ای شدند که اصلا ربطی به ایران نداشت و تنها منفعتی که داشت همانا استفاده از فرصت به دست آمده برای بیرون راندن قوای روس و انگلیس از خاک ایران بود. حال آنکه حکومت و گروههای سیاسی و جمله‌گی عشایر چنان درگیر نزاعِ خانگیِ بر سر قدرت بودند که برای قدرتمندتر کردن خود، خود را وارد نزاع جهانی قدرت کردند و هر کدام به حمایت و هواداری یکی از دو جریان بزرگ امپریالیستی برآمدند. و بدین ترتیب عجیب نبود که  هر کدام بخواهند، تعیین کننده سیاست خارجیِ ایران در این نزاع جهانی باشند![۲۰]. به هر حال جنگ جهانی اول، به دلیل ضعف حکومتهای روس و انگلیس یعنی به دلیل درگیری شان در میدانهای نبردِ اروپا (که آن هم ماجرای خود را دارد)، منجر به بازگشایی مجلس سوم میشود. و هر چند توقع میشد که کلیه امتیازات روس و انگلیس همراه با وابستگان سیاسی شان منحل شود، و نیروها از ایران خارج شوند، اما صرف نظر از عزل بلژیکی ها، از تسلط شان در امور گمرکی و مالیه ایران، روسها در داخل خاک ایران ماندند؛ خصوصاً که  برخی از گروههای سیاسی، با توجه به موضع گیری هایشان در جنگ،  نشان دادند که از روس و انگلیس حمایت میکنند. بنابراین به جای بیرون راندن آنان از خاک ایران، به اتحاد با آنها عمل کردند. به هر حال نیروهای روسیه در خاک ایران ماندند و همچنان خواهان مداخله در مورد مسائل ایران بودند. و بدین ترتیب «اعلام بی طرفی ایران» در جنگ، جدی تلقی نشد و اعتباری نیافت. با این وجود، با گشایش دوباره مجلس، (مجلس سوم) فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جانی تازه یافت:
«جرائد ملی از نو جان گرفتند، (…) فقط “رعد” و “عصر جدید” [به مدیریت سید ضیاءالدین طباطبایی؛ فردی که بعدتر با کمک رضا خان به کودتا دست زد] و عصر جدید [به مدیریت متین السلطنه]، به هواداری صریح متفقین یعنی روس و انگلیس چیز مینوشتند. ولی باقی جراید نظر به سوابق حزبی و تأثیر شدیدی که از عملیات روسهای تزاری و سکوت عمیق انگلستان در برابر مظالم حضرات داشتند، طوری از متفقین رنجیده بودند که می توان گفت اکثریت افراد احزاب و مطلق روزنامه نگاران از همان بدو امر و طلوع ستاره جنگ به هواداری متحدین دل بستند و این احساسات یکباره عمومی شد، و تدابیر مأمورین ترک و آلمان و اتریش نیز مزید علت گردیده به انقلاب فکری و قلمی و عاقبت به قیام حزبی و مهاجرت پیوست»[۲۱].
و اما، این انقلاب روسیه بود که به خروج نیروهای تزاری از خاک ایران منجر گردید (هرچند که کمی بعدتر با شکل و هیئت استعماری دیگری تحت لوای بلشویسم از طریق سواحل دریای خزر و آذربایجان به خاک ایران باز گشت)؛ به محض خروج نیروهای تزاری، دولت و وزیر مختار انگلیس «فرصت» را  مغتنم می‌شمارند. و نهایت استفاده را از بی ثباتی دولت ایران می‌برند. اکنون (۱۹۱۹میلادی) لندن در حالیکه هنوز جنگ جهانی اول به تمامی پایان نیافته است، ـ اما  پیروزی نیروهای متفقین محرز شده بود ـ، بر آن میشود تا قراردادی را به دولت ایران تحمیل کند که به موجب آن، ایران به کشوری تابع و حافظ منافع انگلیس درمی‌آمد. بر اساس این قرارداد، هم مالیه و هم قشون ایران، یعنی دو بازوی مهم حکومتی، می‌بایست زیر نظر متخصصان و فرماندهان انگلیسی قرار گیرند. و بدین ترتیب با تصرف دو عنصر حیاتی، حکومت ایران به تمامی تحت نظارت و کنترل دولت انگلیس در می‌آمد. ظاهراً دولت انگلیس این قردادِ غیر قانونی را («غیر قانونی» بوده، زیرا  به لحاظ قانون اساسیِ مشروطه، بدون اطلاع و حضور در مجلس شورای ملی منعقد شده بود)، با توافق و مذاکره پنهانی نخست وزیر وقت، یعنی وثوق الدوله و پرداخت ۴۰۰ هزار تومان رشوه (از سوی دولت انگلیس) به او تنظیم شده بود. ماجرای این رشوه گیری و عقد قرارداد، زمانی برملا می‌شود که احمد شاه به انگلستان سفر کرده بود. ظاهراً در ضیافتی که برای او ترتیب داده بودند، قرارداد مزبور جهت امضاء به رؤیت شاه می‌رسد؛ گفته می‌شود وقتی احمد شاه از جریان رشوه و مذاکره پنهانی وثوق با دولت انگلیس با خبر می‌شود، از قبول و امضاء قرارداد سر باز می‌زند و می‌گوید: «کسانیکه پول گرفته اند، تصدیق کنند، من هرگز تصدیق نخواهم کرد! »[۲۲].
خبرِ قرارداد  ۱۹۱۹ انگلیس و رشوه گیری وثوق الدوله به سرعت در ایران می‌پیچد و مورد نفرت بسیاری قرار می‌گیرد. فرمانده نظامی انگلیس، واکنش مردم ایران را اینگونه به دولت خود گزارش میدهد:
«به نظر نمیرسد بتوان درک کرد که این قرارداد تا چه حد در ایران منفور بود و عموم چقدر از کابینه وثوق قبل از سقوط متنفر شده بودند. اعتقاد بر این بود که هدف از قرارداد واقعا از بین بردن استقلال ملی است و نخست وزیر، مملکت را به انگلیس فروخته است. پنهانکاری در انعقاد قرارداد، این واقعیت که مجلس نیز حضوری نداشت و به کاربردن نادرست ترین روشها برای انعقاد قرارداد…، همگی این باور را تقویت کرد که بریتانیای کبیر، در واقع از دشمن دیرین، [یعنی] روسیه بهتر نیست[۲۳].
اما نارضایتی و مخالفت با قرار داد ۱۹۱۹  انگلیس، تنها محدود به مردم ایران نمی‌شد؛ چرا که فرانسه و آمریکا هم ـ به دلیل عدم سهم بَری در این قرارداد ـ بدان واکنش نشان دادند و از جمله ناراضیان بودند. محمد تقی بهار که در آن ایام از اعضای کمیته حزب دموکرات و همچنین مدیر روزنامه ایران بود، در خصوص یکی از ملاقاتهایش با وزیر مختار آمریکا، گفته های وی را اینگونه نقل می‌کند: «”قرارداد را بهم بزنید و دولت انگلیس را جواب بگویید، آنوقت به دولت آمریکا مراجعه کنید، قول می‌دهم هر قدر پول بخواهید به شما خواهند داد و مستشار هم میفرستند و مالیه و نظام و معادن شما را اداره خواهند کرد”، [بهار توضیح می‌دهد:] وزیر مختار این خطابه را موقعی که سید محمد کمره ای و جمعی از ناراضیان در سفارتخانه آمریکا به ملاقات سفیر رفته بودند، بیان کرد و من خود، نزد او بودم»[۲۴].

ادامه دارد …
منابع :
[۲۰]. بهار، محمد تقی؛ تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۷، ج ۱، ص۱۴
[۲۱]. بهار، محمد تقی؛ تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۷، ج ۱، ص ۱۵.
[۲۲]. بهار، محمد تقی؛ تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۷، ج ۱، ص ۳۸.
[۲۳]. The Commander of the British Military Mission to the British Minister, Ibid., P.585 ؛ نقل از آبراهامیان یرواند؛ ایران بین دو انقلاب : درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی ایران معاصر ؛ ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی ، تهران : نشر نی ، چاپ دوم ۱۳۷۷ ،  ص ۱۴۶.
[۲۴]. بهار، محمد تقی؛ تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۷، ج ۱، ص ۳۹.