نویسنده: محمد علی علومی
داستان طنز، همان داستان است که به آن موضوعات پیچیدهتری هم اضافه میشود؛ یعنی در داستان طنز به جز رعایت اصول داستاننویسی مانند شخصیتپردازی، فضاسازی، تعلیق و… باید موقعیتهایی ایجاد شود که اگرچه لزومی ندارد به قول بیهقی «خنده فراخ» ایجاد کند، موجب انبساط درونی شود. این انبساط درونی، همان طنز است. با توجه به این مطلب، داستان طنز بسیار پیچیدهتر از داستان معمولی است و به همین دلیل است که داستان طنزِ خوب کم است؛ حتی همه داستانهای طنزِ استاد بزرگی مانند چخوف نیز لزوماً داستانهای خوبی نیست و داستانهای طنز برگزیده او انگشتشمار است.داستانهای طنز «خسرو شاهانی» در ادبیات داستانی معاصر، نمونههای بسیار موفقی از داستان طنز اجتماعی به شمار میآیند؛ به این دلیل که هم رویکرد اجتماعی دارند، هم استاد شاهانی، فرهنگ، باورها و اصطلاحات رایج میان مردم را بسیار خوب میشناخت و بیان میکرد و هم در ایجاد طنز موقعیت بسیار موفق بود؛ البته داستانهای موفق طنز ما منحصر به شاهانی نیست و در این عرصه، ما «منوچهر احترامی» را داریم که داستانهای کوتاه طنز خوبی با رویکرد فلسفی مینوشت یا «عمران صلاحی» که رمان طنز درخشانی به نام «موسیقی عطر گل سرخ» دارد؛ به عبارتی طنزپردازی ما در داستان و شعر به طور درخشانی در ادبیات معاصر و شروع داستاننویسی نوین تبلور داشته و باید توجه داشت، اولین رمانهای ایرانی، رمانهای طنز بودهاند؛ مانند «سرگذشت حاجیبابای اصفهانی» با ترجمه «میرزاحبیب اصفهانی» که یکی از رمانهای بسیار درخشان طنز است و اگر شرایط انتشار این رمان فراهم بود، قاعدتاً با چنین پیشینهای، طنز اجتماعی ما جهانی میشد.در این رمان، وقتی نام میرزا حبیب اصفهانی میآید، با ترجمه زیبای او «جیمز موریه» (نویسنده کتاب) در حاشیه قرار میگیرد. بعدها «سیدمحمدعلی جمالزاده» همین رمان را با شرایط و نثر و زبان دوره خود تغییر داد که آن هم کار درخشانی است و این ترجمههای خوب کاملاً این رمان را ایرانی کرده است.
لینک مطلب:آرتفست