استان گلستان
نویسنده: عقیل تقوی
گلستان نام جدید سرزمین تاریخی است که در طول تاریخ و تا سده هفتم هجری به نام ایالت گرگان و از آن پس تا آغاز سده دهم به نام استرآباد و در نوشته های دوران اولیه اسلامی به نام (جرجان) و از اسفند ۱۳۱۶ گرگان نامیده شده است.این استان تا سال ۱۳۷۶ بخشى از استان مازندران بود، اما در آن سال به صورت استانى مستقل درآمد و شهرستان گرگان به عنوان مرکز آن برگزیده شد. براساس آمار نامه سال ۱۳۸۵ مساحت این استان ۲۰۱۹۵ کیلومتر مربع است و جمعیت استان براساس آخرین برآوردها و سرشماری انجام شده در سال ۸۵، ۱۶۱۷۰۸۷ نفر که عبارت از ۷۹۵۱۲۶ نفر شهری و ۸۱۹۵۸۴ نفر روستایی و ۲۳۷۷ نفر غیرساکن و عشایر هستند.استان گلستان در اسفند سال ۱۳۸۷ دارای ۱۲ شهرستان به نامهای آق قلا، گرگان، گنبدکاووس، بندر ترکمن، رامیان، آزادشهر، کردکوی، بندرگز، علی آباد کتول، کلاله، مراوه تپه و مینودشت و دارای ۲۵ شهر به نام های آزادشهر، آققلا، انبار آلوم، اینچهبرون، بندر ترکمن، بندر گز، خانببین، دلند، رامیان، سرخنکلاته، سیمینشهر، علیآباد، فاضلآباد، کردکوی، کلاله، گالیکش، گرگان، گمیشان، گنبد کاووس، مراوهتپه، مینودشت، نگینشهر، نوده خاندوز و نوکنده و ۲۳ بخش و ۵۳ دهستان میباشد.بیشتر شهرهاى کنونى استان از دیرینگى چندانى برخوردار نیستند و از بزرگشدن روستاها به وجود آمدهاند و به عبارتى روستا شهر به شمار مىآیند. با این همه، شهرهاى گرگان و گنبدکاووس ریشه در تاریخی دارند. روستاهاى استان گلستان به صورت متمرکز و نزدیک به هم هستند. این روستاها در راستاى جادهها و رودها به صورت طولى و در بخشهاى کوهستانى به صورت پلهاى هستند. روستاییان براى ساختن خانههاى خود، بسته به محیط جغرافیایى که در آن بهسر مىبرند، از سنگ و چوب و آجر بهره گرفتهاند و داشتن سقف شیروانى در آنها بسیار دیده مىشود. پس از انقلاب اسلامى، بیش تر این روستاها داراى راه ارتباطى مناسب و شبکهى آب، برق و ارتباط از راه دور شدهاند. روستاییان به کار کشاورزى، باغدارى، دامپرورى، زنبوردارى، پرروش کرمابریشم، صنایع دستى، ماهیگیرى و پرروش ماهى مىپردازند و برخى از آنها نیز در کار جنگلدارى به سازمانهاى مربوطه یارى مىرسانند.
پیشینهى تاریخىپیشینه تاریخی این سرزمین به ۷ هزار سال پیش و در غار کیارام واقع در روستای (فرنگ) بخش گالیکش به دوران پارینه سنگی بر می گردد.پژوهشهاى تازه نشان داده است که منطقهى گرگان از ۶ هزار سال پیش تمدن پیش از آریایىها را در خود جاى داده بوده است. کهنترین آثار دورهى نوسنگى ایران از غار کمربند و غار هیتو در نزدیکى بهشهر پیدا شده است. این آثار از آشنایى مردمان آن زمان به سفالگرى، هنر بافتن، اهلى کردن جانورانى مانند بز کوهى و ساخت ابزارهاى سنگى صیقلى حکایت دارد. کاوشهاى تورنگتپه، در نزدیکى گرگان، نیز نشان داده است که این منطقه داراى روستاهاى پر جمعیت، سفالگرى انبوه و شبکهى آبیارى کشاورزى بوده است و دیرینگى آن دست کم به اندازهى شهر سوخته در سیستان است. نام این سرزمین در سنگ نوشتههاى هخامنشى، از جمله سنگ نوشتهى داریوش در بیستون، به صورت ورگانه و در نوشتههای پهلوى به صورت گورکان آمده است. تاریخنگاران یونانى از آن با نام هیرکانى یاد کردهاند. پدر داریوش هخامنشى زمانى فرمانرواى این منطقه بوده است. اسب سواران گرگانى همواره مورد توجه هخامنشىها بودند و داریوش برخى از گرگانىهاى دلاور را در سپاه جاویدان وارد کرد. مىگویند شهر باستانی استرآباد را خشایارشاه به یادبود زن یهودى خود، که او را استر (ستاره) نام نهاده بود، ساخت. در زمان اردوان دوم اشکانى (۱۲۸-۱۲۴ پیش از میلاد) هیرکانى و کارمانیا (کرمان) زیر فرمان خاندان گودرز بود و جانشینان گودرز تا سده ى دوم پس از میلاد به طور مستقل آن را اداره کردند. این سرزمین خوش آب و هوا از آرامشگاه هاى بهارى و تابستانى شاهان اشکانى بود. در همین دوران بود که ساختن دیوار بزرگ گرگان، که نابه جا به سد سکندر شناخته مىشود، آغاز شد تا از یورش هونها به خاک ایران جلوگیرى کند. کار ساختن این دیوار، که درازاى آن را از ۱۵۵ تا ۱۷۰ و گاهى ۳۰۰ کیلومتر نوشتهاند، در دورهى ساسانى نیز پیگیرى شد و مىگویند که انوشیروان به بازسازى آن فرمان داد. در همین دوره ى ساسانی بناهاى محکمى در مرز و در جاى جاى منطقه براى پایدارى در برابر یورشگران ساخته شد. پس از برآمدن اسلام، این منطقه به سال ۳۵ قمرى خراجگزار عربهاى مسلمان شد. در روزگار سلیمان بن عبدالملک، یزید بن مهلب ولایت گرگان را به سال ۹۸ قمرى فتح کرد و شهر جرجان را کنار رود گرگان بنا کرد که از آن پس کرسى ولایت جرجان شد. این شهر در سدهى ۳ و ۴ هجرى بسیار آباد شد و در روزگار فرمان روایىهاى مستقل ایرانیان به زیر فرمان ساسانیان درآمد. سپس گاهى در دست آل بویه و گاهى سامانیان بود تا این که آلزیار بر آن جا دست یافتند و به آبادى آن کوشیدند. (توجه داشته باشید شهر جرجان در یورش مغولها ویران شد و شهر کنونى گرگان، که زمانى استرآباد نامیده مىشد، با شهر جرجان ارتباطى ندارد و شهرى نوبنیاد به شمار مىآید.)خاندان آلزیار شناخته شده ترین فرمانروایان این منطقه هستند که از آغاز سدهى چهارم (۳۱۶ قمرى) تا میانهى سده ى پنجم (۴۳۵ یا ۴۴۱ قمرى) در منطقهى گرگان، طبرستان و گیلان فرمانروایى کردند و گاهى تا رى، اصفهان، همدان و دینور را نیز در فرمان خود داشتند. مرداویج، بنیانگذار این دودمان، ریشهى خود را به شاهان گذشتهى ایران مىرساند و در سر داشت بغداد را به چنگ آورد و پادشاهى ایرانیان را بار دیگر بنیان گذارد. با این همه، نه تنها او بلکه فرمانروایان پس از او نیز نتوانستند به چنین آرزوهاى بزرگى دست پیدا کنند و سلجوقیان به فرمانروایى آنها پایان دادند. قابوس بن وشمگیر، شناخته شده ترین فرمانروایان آلزیار است که آوازه ی دانش دوستى اش باعث شده بود بزرگانى چون ابوریحان بیرونى و ابنسینا به سوى گرگان بروند. بیرونی برخى از پژوهشهاى خود را در پیرامون شهر گرگان انجام داد و نخستین کتاب مهم خود، به نام آثار الباقیه عن قرون الخالیه، را به نام قابوس نوشت. از خود قابوس کتابى با نام قابوسنامه برجاى مانده است که از آثار ادبى و اخلاقى مهم ایران به شمار مىآید. بناى برج قابوس، در شهر گنبدکاووس نیز به فرمان او ساخته شده است که بزرگترین بناى آجرى جهان به شمار مىآید.
جغرافیا و آب و هوادر محدوده جغرافیایی ۵۴ درجه تا ۵۶ درجه طول شرقی و ۳۶٫۳۰ تا ۳۸٫۱۵ عرض شمالی و در بین استانهای مازندران، سمنان و خراسان شمالی قرار دارد.این استان به دلیل جایگاه جغرافیایى ویژهى خود از آب و هواى گوناگونى برخوردار است. بخشى از رشته کوه البرز شرقى از غرب به سوى شرق استان کشیده شده که گرایش زیادى به سوى شمال شرقى دارد و رفتهرفته از بلندى کوههاى آن کاسته مىشود. شاهوار با بلندى ۳۳۲۰ متر از سطح دریا، که بلندترین قلهى استان است، در جنوب غربى استان جاى دارد. در پایه این بلندىها، بهویژه در جنوب و شرق استان، کوهپایههایى از رسوبهاى دانه ریز و دانه درشت دیده مى شود که سفرههاى آب زیرزمینى فراوانى را در خود دارند و به صورت چاه و قنات از آنها بهرهبردارى مىشود. بخش زیادى از پهنهى استان گلستان به صورت جلگه است. در بخش جلگهاى دو گونه آب و هوا دیده مىشود. بیش از ۳/۲ این جلگه آب و هواى خشک و نیمه خشک دارد که هر چه به سوى شمال و مرز ترکمنستان نزدیک مىشویم بر خشکى آن افزوده مىشود. ۳/۱ دیگر، که مانند نوارى سبز بین بخش کوهستانى در جنوب و بخش خشک و نیمهخشک در شمال جاى گرفته است، آب و هواى معتدلى دارد و از نظر کشاورزى بسیار پر بازده است. بیشتر شهرها و روستاهاى استان نیز در این ناحیهى سرسبز جاى گرفتهاند. دو تودهى هوا در تعیین آب و هواى استان نقش مهمى دارند. تودهى شمالى از سیبرى به استان وارد مىشود و طى پاییز و زمستان با ریزش برف در بلندىهاى جنوبى و باران در کوهپایهها و نوار معتدل میانى همراه مىشود. تودهى دیگر، تودهى غربى از اقیانوس اطلس و دریاى مدیترانه سرچشمه مىگیرد و در زمستان به بارندگى و در تابستان به افزایش رطوبت و شرجى شدن هواى استان مىانجامد. بنابراین، بیشترین بارندگى در ماههاى زمستان و کمترین آن در ماههاى تابستان دیده مى شود. با این همه، نیمهى شمالى استان، بخش نیمهخشک و خشک، از کمترین بارندگى بهرهمند است و به دلیل تبخیر زیاد آب، زمینهاى شور و کمبازده نیز بسیار دارد.
آبهاى استانمیزان بارندگى در استان گلستان هر چند از دو استان شمالى مازندران و گیلان کمتر است، اما نسبت به استانهای دیگر بسیار بهتر است و میانگین بارش سالانهى آن ۳ برابر میانگین بارش سالانه کشور است. مجموع حجم آبهاى سطحى و زیرزمینى استان بیش از ۲۴۰۰ میلیون متر مکعب است که ۵۲ درصد آن را آبهاى سطحى و ۴۸ درصد آن را آبهاى زیرزمینى تشکیل مىدهند. آبها سطحى در بیش از ۴۰ شاخه رود جارى هستند که بیشتر آنها از جنوب به شمال و از شرق به غرب جریان دارند. رود اترک، گرگانرود و رود قرهسو، سه رود مهم استان گلستان هستند.۱- رود اترک: این رود از کوههاى هزارمسجد خراسان سرچشمه مىگیرد و نزدیک ۱۲۰ کیلومتر آن، مرز آبى ایران و ترکمنستان را مىسازد. این رود سرانجام در خلیج حسینقلى به دریاى خزر مىریزد.۲- گرگان رود: این رود از دامنههاى شمالى البرز شرقى و دامنههاى غربى بلندىهاى خراسان سرچشمه مىگیرد و پس از گذشتن از شهرهاى گنبد کاووس و آققلا، در غرب روستاى خواجهنفس با تشکیل دلتاى بزرگى به دریاى خزر مىریزد. رودهاى کوچک زیادى، مانند زاو، دوغ، تیلآباد، رامیان و محمدآباد، به گرگانرود مىپیوندند و آن را رود بزرگى مىسازند. تا کنون سدهاى وشمگیر و گلستان ۱ و ۲، که هر سه از گونهى سدهاى خاکى هستند، روى این رود و شاخههاى آن ساخته شده است که در بهبود کشاورزى استان سودمند بودهاند.۳- رود قرهسو: این رود از کوههاى النگ در کوههاى البرز شرقى سرچشمه مىگیرد و رودهاى نومل، زیارت، گرمابدشت، ناهارخوران و چند رود کوچک دیگر به آن مىپیوندند و سرانجام به خلیج گرگان مىریزد. استان گلستان به دلیل بارندگى مناسب از سفرههاى آب زیرزمینى سرشارى بهرهمند است. این آبها را از راه چاه و قنات به سطح زمین مىآورند یا خود به صورت چشمه به بیرون راه پیدا مىکنند. نزدیک ۴ هزار چاه عمیق، ۱۰ هزار چاه نیمهعمیق، بیش از ۲۶۰ قنات و ۳۸۴ چشمه در استان وجود دارد که از آب آنها براى کشاورزى، پرروش ماهى و آب نوشیدنى شهرها و روستاهاى استان بهرهبردارى مىشود. از ۳ تالاب مهم استان، تالاب آلماگل، تالاب آجىگل و تالاب آلاگل نیز در زمان پرآبى براى کشاورزى و پروش ماهى بهرهبردارى مىشود.
کشاورزى و دام پرورىاستان گلستان بیش از ۶۰۰ هزار هکتار زمین، آبى و دیم، زیر کشت دارد. گندم، جو، پنبه و آفتابگردان از فراوردههاى کشاورزى اصلى این استان است. بیش از۵۰ درصد از پنبه و ۱۰ درصد گندم کشور از این استان به دست مىآید. در سال کشاورزى ۸۳-۱۳۸۲ یک میلیون و دویست هزار تن گندم در استان برداشت شد. برنج، سویا، بادامزمینى، سبزىها، بهویژه خیار و کاهو، کلزا، زیتون و دیگر دانههاى روغنى نیز در استان کشت مىشود. بیش از ۴۰ در صد دانههاى روغنى کشور از زمینهاى این استان به دست مىآید و از این نظر رتبهى نخست را در کشور دارد. دامپرورى هم به روش دیرین و هم به روش نوین انجام مىشود. این استان داراى سرزمینهاى ییلاقى و قشلاقى مناسبى است ییلاقها در بخشهاى کوهستانى جنوب استان و قشلاقها در بخشهاى شمال و شمال شرقى هستند.طایفههاى کرد بیشترین کوچرونده هاى استان را مىسازند که بیشتر آنها از استان خراسان هستند. آنها همراه با دامداران سمنان و شاهرود قشلاق خود را در شهرستانهاى گنبد کاووس و کلاله مىگذرانند. بخش اندکى از ترکمنهاى استان نیز شیوهى کوچ نشینى گذشتگان خود را نگه داشتهاند و در چادرهایى به نام آلاچیق زندگى مىکنند. این کوچنشینان از دو طایفهى بزرگ ترکمن هستند: گوکلانها که در شرق گنبد تا مرز خراسان شمالى و یموتها که در غرب گنبد کاووس تا دریاى خزر دیده مىشوند. آنها در کنار گوسفندان خود به پرورش شتر نیز به شمار اندک مىپردازند. پرورش ماکیان، بهویژه مرغ، پرورش کرم ابریشم و پرورش ماهى نیز در استان انجام مىشود. پرورش ماکیان در مرغدارىها نوین در جاى جاى استان انجام مىشود. پرورش کرم ابریشم بیشتر در شهرهاى شرقى استان، بهویژه شهرستان مینودشت، دیده مىشود. نوغانداران این استان در سال ۱۳۸۴ بیش از ۲۷۲ هزار کیلوگرم پیلهى کرم ابریشم به دست آوردند. ماهىگیرى در خلیج گرگان و بخشهاى غربى دریاى خزر انجام مىشود و پرورش ماهى در دریاچههاى مصنوعى، که به آببند شناخته مى شوند، در کنار رودخانهها و نیز دشتهایى که براى کشاورزى مناسب نیستند، بهویژه در بخشهاى شمالی شهرستان گنبد کاووس، انجام مىشود. دو مرکز پرورش ماهیان خاویارى و یک مرکز پرورش ماهیان استخوانى در استان به کار تولید بچه ماهى مىپردازند و این استان در تولید ماهیان گرمابى جایگاه چهارم را در کشور دارد. طرح پرورش ماهى قزلآلا در کشتزارها نیز در حال انجام است.
جنگل و منابع طبیعىنزدیک ۱۸ درصد از سطح این استان را جنگلها پوشاندهاند، اما چراى بی رویهى دامها، گسترش زمینهاى کشاورزى، برداشت بىرویه از جنگل، آتشسوزى و سیلابهایى که در این چند ساله در استان رخ داد، آسیب زیادى به جنگلها استان وارد کرده است. بلوط، ممرز، راش، توسکا، لرگ و انجیلى از گونههاى درختى جنگلها استان هستند که از بلندى ۳۰۰ مترى تا ۲۵۰۰ مترى رویش دارند.در بلندى هاى بیش از ۲۵۰۰ متر نیز درختان سرو کوهى (اورس) به صورت پراکنده دیده مىشوند. در بخشهایى بازسازى شده ى زمینهاى جنگلى، گونههایى از کاج و درختان میوه دار، مانند گردو و زیتون، نیز کاشته شده است. نزدیک ۵۰ درصد از سطح استان را مرتعها پوشاندهاند که دامداران کوچنده، روستاییان گلهدار و دامداران کوهستانى از آنها بهرهبردارى مىکنند. بیش از ۷۳ درصد مرتعهاى استان از نوع فقیر، نزدیک ۱۵ درصد متوسط و کم تر از ۱۲ درصد از نوع خوب است. سالانه بیش از ۵/۲ میلیون واحد دامى در مرتع هاى استان چرا مىکنند. چراى بىرویه آسیبزیادى به مرتعهاى استان زده و میزان مرتع فقیر را افزایش داده است. این در حالى است که مرتعها این استان گونههاى گیاهى باارزشى را در خود دارند.
مراکز دیدنىاستان گلستان به دلیل آب و هوا، پوشش گیاهى و پارکهاى طبیعى زیبایى، مانند پارک ملى گلستان، از مرکزهاى مهم گردشگرى ایران به شمار مىآید. برخى از مهمترین جاذبههاى گردشگرى استان به شرح زیر است:۱- پارک ملى گلستاناین پارک جنگلى کوهستانى در ۵۵ کیلومترى شرق شهر گنبدکاووس جاى دارد و نخستین پارک ملى ایران به شمار مىآید. پهناورى آن بیش از ۹۰ هزار هکتار است و چشمانداز جنگلى، آب و هواى خوشایند، چشمهها و آبشارها و گوناگونى زیستى آن گردشگران زیادى را به سوى خود مىخواند.
۲- پارک جنگلى ناهارخوراناین پارک در ۵ کیلومترى جنوب شهر گرگان جاى دارد و از نظر آرامشگاهها، رستورانها، شبکهى آبرسانى بهداشتى و دیگر امکانات رفاهى از پارکهای شناخته شده و پرجاذبه براى گردشگران است. بیشتر مسافرانى که به سوى مشهد مقدس مىروند، ساعتهایى را در این پارک مىگذرانند.
۳- برج قابوس بن وشمگیراین برج در سال ۳۹۷ قمرى به فرمان شمسالمعالى قابوس بن وشمگیر ساخته شد و اکنون در درون شهر گنبدکاووس جاى دارد. این برج با بلندى ۶۰ متر بر بالاى تپهای ساختگی به بلندى ۱۵ متر بر پا شده است و بزرگترین بناى آجرى جهان به شمار مىآید.
۴- آبشار لوهاین مجموعه آبشار در ۲۵ کیلومترى شهر گالیکش، در میان درختان و کوههای غرب پارک ملى گلستان و در کنار روستاى لوه جاى دارد. بلندى برخى از آبشارهاى این مجموعه تا ۱۵ متر هم مىرسد و حوضچههاى زیبا و خنک آن گردشگران بسیارى را در تابستان به خود فرامىخوانند.البته ازمیان دیگرابشارهای این استان می توان ابشارکرنگ کفتر.ابشارخان ببین وگول رامیان رانامبردکه ازمکانهای بسیار زیبای طبیعی این استان نام برد۵- مسجد جامع گرگانبناى آغازین این مسجد به روزگار سلجوقیان باز مىگردد که تنها منارهاى از آن بناى آغازین برجاى مانده است. بازسازى و این بنا در دورهى تیمورى و صفوى ادامه یافته و در سالها کنونى نیز مورد توجه بوده است. کتیبههاى آجرى به خط کوفى، منارهاى از دوران سلجوقى، در و منبر چوبى منبتکارى شده، از جاذبههاى این مسجد باشکوه است.
نامآوران استان
۱- ابوسهل عیسى بن یحیى مسیحىبه سال ۳۸۸ قمرى در گرگان به دنیا آمد. او از پزشکان نامدار سدهى چهارم و پنجم هجرى به شمار مىآید. دو اثر شناخته شده به نامهاى المائه فىطب(در پزشکى) و فىعلوم طبیعى(در علوم طبیعى) دارد. مىگویند کتاب پزشکى او شرمشق ابنسینا در نگارش قانون بوده است.
۲- ابوالقاسم حمزه بن ابراهیم السهمیبه سال ۳۴۵ قمرى در گرگان به دنیا آمد و در سال ۴۲۷ در نیشابور در گذشت. تاریخ جرجان یا معرفه علماء اهل جرجان شناخته شدهترین اثر اوست که زندگىنامهى ۱۱۹۴ تن از راویان حدیث از مردم جرجان و پیرامون آن را در خود دارد.
۳- فخرالدین اسعد گرگانىاز شاعران داستانسراى سدهى پنجم هجری که داستان کهن ویس و رامین را به نظم درآورد. پیشینهى این داستان به زمان اشکانان مىرسد که بر سر زبانها افتاده بود. فخرالدین آن را به نظم درآورد و کار او را نخستین منظومهى عشقى مىدانند.
۴- سید اسماعیل جرجانیاز پزشکان نامدار ایران در سدهى پنجم هجری و نویسندهى کتاب ذخیرهى خوارزمشاهى است. کتاب او را نخستین کتاب پزشکى مىدانند که به زبان فارسى نوشته شده است. اغراض الطب، التذکره الاشرفیه فى الصناعه الطبیه و یادگار از دیگر آثار اوست. به سال ۵۳۱ قمرى درگذشت.
۵- عبدالقاهر جرجانىادیب و زبانشناس و از پایهگذاران دانش معانى و بیان. اسرار البلاغه، اعجاز القرآن، دلائل الاعجاز و العوامل المائه (عاملهاى صدگانه) از آثار اوست.
۶- شریف جرجانیسید على بن محمد (۸۱۶-۷۴۰ قمرى) از متکلمان و فیلسوفان حنفى مذهب که شاه شجاع آلمظفر (حافظ براى او شعر سروده است) او را براى آموزش به شیراز فراخواند. امیر تیمور او را به سمرقند فرستاد، اما پس از مرگ امیر به شیراز بازگشت و در همانجا درگذشت. تعریفات جرجانى، ترجمان القرآن، امثله، صرف میر، صغرى و کبرى از آثار اوست.
۷- شمسالدین محمد جرجانیادیب، نحوى و متکلم شناخته شدهى ایران و پسر سید شریف جرجانى که دو کتاب صغرى و کبرى را از فارسی به عربى ترجمه کرد. شرح ارشاد تفتازانى در نحو از دیگر آثار اوست. به سال ۸۳۸ در شیراز درگذشت.
۸- سید محمد باقر داماد (میرداماد)فیلسوف و عارف دورهى صفویه که معلم ثالث (سوم) نام گرفت. ملاصدرا از شاگردان اوست. بیش از ۵۰ کتاب دارد. شرق الانوار، صراط المستقیم، افق المبین، تقویم ایمان، حبل المتین و سدره المنتهى از آثار اوست.
۹- میرفندرسکىفیلسوفان و عارفان دورهى صفویه که با میرداماد، شیخ بهایى و ملاصدرا همدوره است. در روستاى فندرسک به سال ۹۷۰ قمرى به دنیا آمد. او در حکمت طبیعى و ریاضى نیز دست داشته است. رساله الصناعیه و مقاله فى حرکت از آثار اوست.
۱۰- مختومقلى فراغىشاعر بزرگ ترکمن که شعرهاى او به چند زبان ترجمه شده است. آرامگاه او در روستای آقتوقای کلاله ساخته شده است.
منابع:
۱- شعبانى، خلیل/شاهکویى، اسماعیل/ چورلى، محمدرضا. جغرافیاى استان گلستان. سازمان پژوهش و برنامهریزى درسى، ۱۳۸۳۲- معطوفى، اسدالله. استرآباد و گرگان در بستر تاریخ ایران. انتشارات درخشش، ۱۳۷۴۳- دهخدا، علىاکبر. لغتنامه. انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷۴- مصاحب، غلامحسین. دایرهالمعارف فارسى. انتشارات فرانکلین، ۱۳۴۵۵- سایت های اینترتی